Sunday, February 19, 2006

!زندگي خيلي چيزه مزخرفيه

يك گيم نت هست كه من با دوستان بعضي وقتا براي فراموش كردن دنياي خارج مي رفتيم و يكي دو ساعتي رو اونجا به دور از هياهوي بيرون روي شبكه با هم بازي مي كرديم. انصافا اداره كنندگانشم بچه هاي خيلي خوبين. چند روز پيش يكي از بچه هاي زنگ زد و گفت كه «مياي امشب بريم؟» منم گفتم «ميام». بعد دوباره زنگ زد كه «تلفنش جواب نميده اگر گذرت به اون طرفا افتاد ببين اگر امشب هستن بريم». منم رفتم جلوي مغازه ديدم اعلاميه فوت يكي از اداره كنندگان رو زدن روي در بسته مغازه! يه جوون خوب و با صفا و خوش برخورد كه واقعا دوست داشني بود. شايد حداكثر 3-32 سالش بود. به جرات مي تونم بگم تا حالا از فوت كمتر كسي اينطور شكه شدم. از اون روز واقعا دل و دماغ نوشتن نداشتم. ولي احساس كردم شايد با نوشتن اين موضوع كمي بهتر بشم. زندگي خيلي كوتاهه. خوب بودن رو نبايد فراموش كرد. دارم به خودم يادآوري مي كنم، شما ها كه همه خوبين

0 Comments:

Post a Comment

<< Home