Wednesday, March 15, 2006

چهارشنبه سوري هاي قديم يادش به خير

البته منظورم از قديم اين نيست كه بنده به دوره ژوراسيك تعلق دارم، ولي همين ده، دوازده سال پيش چهارشنبه سوري خيلي انساني تر و خاطره انگيز تر برگزار مي شد، من نمي دونم ما ايراني ها چرا استعداد عجيبي در به گند كشيدن و لوث كردن هر چيزي داريم، حتي چيزها و اتفاقات و موضوعاتي كه ظاهرا خيلي هم براشون ارزش قائليم. بعضيا واقعا شورشو در آوردن. چرا بايد در يه همچين روزي اينهمه آدم مصدوم و مجروح بشن يا بسوزن و يا قطع عضو بشن؟؟؟
البته اونايي كه در تهران زندگي مي كنن احتمالا خودشون با قضيه برخورد دارن، ولي دلم مي خواست آخر شب ساعتاي يازده، دوازده توي خيابوناي شهر يه دوري بزنين تا ببينين رفتگراي بيچاره فردا بايد پنج-شش برابر هر روز كار كنن تا آشغال ها، چوب هاي سوخته و اين جور چيزهارو از توي خيابونا پاك كنن. حالا اگر فردا يه نفر داشت با ماشينش از توي يكي از همين خيابوناي شهر رد مي شد، ماشينش پنچر شد، نمي گه از ميخ جعبه ميوه هايي بوده كه ديشب بچه خودم توي خيابون آتيش زده، اولين چيزي كه به ذهنش مي رسه چند تا فحش آبدار به شهرداري و رفتگراي زحمتكشه، بعدشم احتمالا با خودش ميگه، «ايندفعه كه يارو اومد، ماهانه اش رو خواست مي دونم چي جوابشو بدم». البته ما خودمون هيچ وقت كار اشتباه نمي كنيم، هميشه ديگراني هستند كه اشتباه مي كنند و ما مي تونيم ازشون انتقاد كنيم!؟ نه؟ اينطور نيست؟

0 Comments:

Post a Comment

<< Home