Monday, January 23, 2006

خواندني

باز آمدم، باز آمدم، از پيش آن يار آمدم
در من نگر، در من نگر، بهر تو غمخوار آمدم

شاد آمدم، شاد آمدم، از جمله آزاد آمدم
چندين هزار سال شد تا من به گفتار آمدم

آنجا روم، آنجا روم، بالا بدم بالا روم
بازم رهان، بازم رهان، كاينجا به زنهار آمدم

من مرغ لاهوتي بدم، ديدي كه ناسوتي شدم
دامش نديدم ناگهان در وي گرفتار آمدم

من نور پاكم اي پسر، نه مشت خاكم مختصر
آخر صدف من نيستم، من در شهوار آمدم

ما را به چشم سر مبين، ما را به چشم سر ببين
آنجا بيا، ما را ببين كاينجا سبكبار آمدم

از چار مادر برترم، وز هفت آبا نيز هم
من گوهر كاني بدم كاينجا به ديدار آمدم

يارم به بازار آمدست، چالاك و هشيار آمدست
ورنه به بازارم چه كار، وي را طلب كار آمدم

اي شمس تبريزي، نظر در كل عالم كي كني
كاندر بيابان فنا جان و دل افگار آمدم

0 Comments:

Post a Comment

<< Home